INSAN Magazine

رشد افراط گرایی مذهبی و چالش های زنان در افغانستان

میزان ۴مه ۱۳۹۸

افغانستان در طول بیشتر از سه دهه شاهد رشد تدریجی افراط گرایی بوده که با به وجود آمدن حکومت طالبان سیر صعودی خود را پیمود. که یکی از دوره های سیاه تاریخی در زنده‌گی اجتماعی و سیاسی محسوب می‌گردد. حتی بعد از سقوط حکومت طالبان نه تنها که مفکوره های افراط گرایی و طالبانی از بین نرفته، بل در سالهای اخیر به شکل گسترده یی در تار و  پود جامعه رخنه نموده و بیشتر جوانان را اعم از زن و مرد مورد هدف قرار داده که باعث نگرانی های بیش از حد مردم، به خصوص خانواده ها گردیده است. در ضمن تزریق مفکوره های افراطی در بین زنان و دختران جوان که اکثرا بیسواد و یا کم‌سواد اند، بطور خاص و تاثیرات منفی آن روی حقوق و خواست های این قشر بصورت عام، نگرانی هایی را بوجود آورده است. افراط گرایی بر علاوه اینکه افکار عام مردم را مخشوش ساخته زمینه تشویق، گرایش و تقویت نفرت و خشونت را در میان قشر جوان بیسواد و حتی با سواد ما اماده ساخته است. پروسه افراطی سازی، جوانان را با خصوصیاتی چون ستمگری و خطاکاری، عدم تحمل و مقاومت با عقل و منطق ملبس ساخته که حتی بدون هیچگونه حس انسانی و بشری حاضرند به هر نوع تخریب کاری و ویرانگری دست بزنند. بناً به خاطر چگونگی مبارزه سیستماتیک و موثر با این پدیده اجتماعی و سیاسی باید عوامل بوجود آمدن، و نحوه برخورد با آن مورد بحث و مطالعه قرار گیرد.

عوامل زیادی در ترویج افراطیت و تندروی در افغانستان نقش داشته و دارد که شامل عوامل اجتماعی، سیاسی،  اقتصادی و فرهنگی بوده و فکتور های داخلی و خارجی اثرات عمیق خود را روی این پدیده دارد.

بعد از سقوط طالبان و بوجود آمدن حکومت های موقت، انتقالی، و حکومت های منتخب، عدم ارایه ابتدایی ترین خدمات برای مردم، عدم حاکمیت قانون و نهادینه شدن فساد اداری در نهادهای دولتی، بیکاری در میان جوانان، عدم سپردن کار به اهل آن و عدم حمایت شایسته سالاری، تشویق و حمایت به قومگرایی و سمت گرایی، عدم تطبیق استراتیژی ملی تعلیم و تربیه (معارف) ایجاد مدارس دولتی بدون موجودیت یک نصاب واحد درسی و سیستم های نظارتی از تطبیق، آن باعث شده تا خلا یی به وجود بیاید. در ضمن دولت توانایی مالی و تخنیکی نظارت از نصاب درسی و سیستم مالی مدارس خصوصی را ندارد که نصاب این مدارس در کجا و توسط کدام مکتب های فکری اسلامی تهیه شده و منابع مالی خویش را از کجا بدست میاورند. توقع میرفت تا با ایجاد مدارس دولتی  و غیر دولتی و ظرفیت سازی آنها، از رفتن شهروندان جوان افغان به مدارس کشورهای همسایه جلوگیری بعمل اید که متاسفانه عکس آن بوقوع پیوست. یعنی حال مدرسه های افغانستان به مراکز تندروان و افراط گرایان مبدل گردیده است. همچنان عدم کنترول دولت از ساحات نا امن بخصوص ولایات هم سرحد با پاکستان، ایران و ازبکستان، جهل و بیسوادی از آموزه های دینی و فهم ناقص و تفسیر نادرست از احکام اسلام و احادیث نبوی، و بالاخره به اشتباه گرفتن مسایل عنعنوی سنتی با احکام دین را میتوان از جمله این عوامل بر شمرد. علاوه بر عوامل فوق از بین رفتن ارزشهای اجتماعی و فرهنگی و تاثیر گذاری گسترش فرهنگ خشونت و از چند دهه بدین سو تاثیر آن روی روان جوانان زمینه را برای ترویج افراط گرایی و عمل کردهای افراطیت مساعد ساخته است.

باید گفت که در رشد و گسترش پدیده افراطیت عوامل و فکتورهای خارجی را نمیتوان نادیده گرفت. دخالت های مستقیم و غیر مستقیم همسایه های افغانستان چون پاکستان و ایران به وضاحت در مدارس کشور احساس میشود. از این مدارس برای تبلیغ و ترویج افراطیت و ایجاد نفاق های قومی استفاده صورت میگیرد. سایر کشورها چون عربستان سعودی با کمک به مدارس خصوصی افغانستان  چه مستقیم و یا از طریق پاکستان، قشر جوان را هدف قرار داده و در ترویج افراطیت و تندروی نقش عمده ای را ایفا میکند. چنانچه روشن است که کشورهای قدرتمند دنیا در ایجاد گروپ های افراطی نه تنها نقش عمده بازی نمودند، بلکه هنوز هم حمایت های مالی و سیاسی شان را به این گروه ادامه میدهند. همچنان موجودیت و نفوذ گروه های افراطی خارجی چون: شبکه حقانی، حزب التحریر، القاعده، داعش و سایر گروه های تندرو در کشور بخصوص روستاها و دهات در شستشوی مغزی جوانان نقش عمده داشته و دارند.

چالش های زنان و افراط گرایی:

 با در نظر داشت عوامل فوق که هر روزه باعث جلب و جذب جوانان به گروپ های افراطی میشود، زنان افغان نیز متاسفانه مورد شکار این تندروان قرار گرفته و روز بروز توسط مدارس به طرف افراطیت و بنیاد گرایی سوق داده میشوند. یکی از مثال های بارز مدرسه خصوصی اشرف المدارس در ولایت کندز میباشد که در سالهای اخیر ایجاد شده و در سال 2016 دارای بیشتر از 130 مدرسه خورد و برزگ در کندز بوده است. این مدرسه آنقدر سیستم درسی افراطی دارد که تغییر رویه و برخورد شاگردانش بعد از رفتن به این مدارس واضح دیده میشود. فرهنگ خشونت، عدم تحمل، بدبینی و توجیه اینکه مردان آمر اند و زنان مامور و زن مامور شوهر است، برای زنان و دختران جوان آموزش داده میشود. بعد از ایجاد همین مدرسه زنانه در کندز به تدریج به ایجاد مدارس خوردتر در اطراف ولایت کندز اقدام صورت گرفته است که حتی شاگردان مدارس عبادت والدین خویش را نادرست خوانده و به آنها اتهام کفر بودن را وارد مینمایند. در فلم مستند دختران طالبان که از طریق تلویزیون الجزیره در سال 2014 به نشر رسید، هنگامیکه از عبدالخالق مسوول این مدارس پرسیده شد که منابع مالی احداث این مدارس کوچکتر را چه کسی تمویل نموده، به جواب میگوید: زنها و دخترانی که علاقه آمدن به مدرسه را داشتند زیورات خود را فروخته و این تعمیر مدرسه را بنیاد نمودیم. این خود نشان میدهد که نفوذ این افراد روی ذهنیت زنان و دختران خیلی ها حاکم است.

مدارس تقریبن مشابهی در شهر کابل نیز وجود دارند که خیلی بر خورد جنسیتی جانبدارانه را برای زنان و دختران آموزش میدهند که در نتیجه فرهنگ افراطیت را در خانواده ها ترویج مینماید و زنان خود به خود این دیدگاه های افراطی را نه تنها در زنده گی شخصی و خانواده گی شان، بلکه برای اطفال خود و سایر افراد محل شان انتقال میدهند که تاثیرات آن در دراز مدت به یک فرهگ مبدل میگردد. به طور نمونه بنا به نقل قول از یکی از استادان زن یکی از این مدارس در شهر کابل چنین امده است: «زنان همانند جال(دام) شیطان اند و وقتی زن حجاب کامل نداشته باشد، اطرافیان خود را به داخل این جال دعوت میکند. پس زنان وقتی از خانه بیرون میشوند، باعث لرزه درآمدن دین و عقیده مردان میگردنند. باید در این صورت زنان به  خاطر گنه کار نشدن مردان خود را از چشم آنان پنهان کند».

این نوع ذهنیت دادن برای زنان باعث پایین آمدن اعتماد به نفس در آنها گردیده و آنها را وادار میسازد تا بار مسوولیت خطاهای مردان را روی شانه های خود بکشند. در حالیکه شیخ ناصر توانا آگاه امور دینی میگوید: «اسلام پیش از اینکه روی لباس یا ظاهر انسان ها تاکید کند، بر معنویات و عدالت اجتماعی تمرکز داشته و توجه دارد». و می‌افزاید: «متاسفانه تعدادی بر خلاف اصول و معتقدات اسلامی، زنان را در جایگاهی تصور میکنند که اصلن اسلامی نبوده و نیست و در این دیدگاه حقوق زنان نادیده گرفته میشود».

 همچنان ناگفته نماند که بر علاوه عدم مداخله دولت و نهادهای مسوول مانند وزارت حج و اوقاف و وزارت معارف، علمای محترم دینی نیز در این زمینه هیچگونه مسوولیتی را به عهده نگرفته و در زمینه پخش و ارایه معلومات درست و مستند در باره حقوق زنان و دختران که در احکام دینی و احادیت نبوی به آنها اشاره شده است، دین دینی و قرانی خویش را ادا نکرده اند. بر عکس بعضی از علمای دینی و ملا امامان از صلاحیت های خویش به شکل موثر و سالم در قبال حقوق زنان استفاده نمیکنند که خود زمینه مداخله گروه های افراطی را فراهم میکنند.

راهکارهای مبارزه با افراط گرایی

 آنچه در بالا ذکر گردیده فکتور های عمده برای بی ثبات سازی افغانستان در دراز مدت بوده و اگر توجه جدی و راه حل مناسب به این پدیده جستجو نگردد، ما شاهد آن خواهیم بود که افغانستان یکبار دیگر مرکز مصوون افراط گراها و بنیاد گراهایی مانند القاعده، طالبان تندرو، داعش، حقانی و حزب التحریر گردیده و تهدید جدی امنیتی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را متوجه ما خواهد نمود. همچنان کشورهای همسایه و بازی گران منطقوی و جهانی از این فرصت استفاده نموده و بخاطر اهداف و اجنداهای خود شان افغانستان را بار دیگر به یک مرکز آزمایشی مبدل ساخته که قربانی اصلی آن مردم و کشور ما خواهد بود.

بناً دولت افغانستان باید روی یک استراتیژی ملی مبارزه با افراط گرایی که نقش و مسوولیت نهاد ها، چون حکومت (وزارت های معارف، حج و اوقاف و وزارت امور زنان، وزارت دفاع، وزارت امور داخله، ریاست امنیت ملی)، شورای علما، پارلمان، کمیسیون حقوق بشر، جامعه مدنی و رسانه ها در آن واضح و روشن باشد. در ضمن استراتیژی ملی مبارزه با افراط گرایی باید میکانیزم های کنترول و بررسی را طرح نماید که  از نصاب مدارس خصوصی و دولتی، منابع تمویل کننده آنها و ظرفیت کاری مدارس به طور پیگیر نظارت به عمل آورده و در بهبود کیفیت این مدارس نظر بدهد. این استراتیژی باید زنان را هدف خاص خود قرار داده تا آسیب پذیری آنها را به حد اقل رسانده و حتی از بین ببرد.

دولت افغانستان باید در همآهنگی با کشورهای منطقه روی استراتیژی منطقوی مبارزه با افراطیت کار نماید که در آن نقش و مسوولیت کشورها مشخص باشد و از طریق گفتگو های دیپلوماتیک موافقت روی استراتیژی و زمینه تطبیق آن فراهم گردد. پیشنهاد مینمایم تا یک بخش عمده این استراتیژی روی زنان و دختران متمرکز گردیده و آنها را هدف قرار دهد.

شورای علما و روحانیون کشور باید نقش دینی و اسلامی خویش را در قبال پخش و اطلاع رسانی اساسات درست و کامل دین اسلام به خصوص حقوق زنان و نقش شان در اجتماع ایفا نموده و احساس مسوولیت پذیری نموده دین خویش را در قبال دین و مردم انجام دهند.

جامعه مدنی و رسانه ها نیز باید نقش خویش را مسوولانه در قبال مبارزه با پدیده بنیاد گرایی و افراطیت انجام داده و تلاش نمایند تا مردم بخصوص زنان را آگاه ساخته و فشارهایی را با همآهنگی باجامعه مدنی و رسانه ها در منطقه بالای کشور هایی که حامی سیاسی افراطیون هستند و بخصوص آنها را حمایت مالی و جنگی میکنند، وارد نمایند.

جامعه جهانی باید از ایجاد و حمایت گروه های افراطی دست کشیده و نقش خویش را در مبارزه با افراطیت بشکل سیستماتیک اجرا نموده و تلاش نمایند تا بین گفتار و کردار شان هماهنگی و صداقت بوجود آید و بیشتر از این مردم ما بخصوص زنان و دختران قربانی اعمال افراطیون و تند روان واقع نگردند.

شریک کړئ